وانیاوانیا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

وانیا کوچولوی خونه ی ما

لطیفه های کودکانه

1392/4/27 12:21
نویسنده : مامان فاطمه
436 بازدید
اشتراک گذاری

 

یه روز دو تا تنبل میرن بانک میزنن، اولی میگه بیا پولا رو بشمریم.

دومی میگه: ولش كن فردا رادیو میگه!

 

 

 

 

یه روز دو تا تنبل میرن بانک میزنن، اولی میگه بیا پولا رو بشمریم.

دومی میگه: ولش كن فردا رادیو میگه!

 

 

 

پسر مهربان داشت نوارخالی گوش میداد و بلند بلند گریه میكرده، بهش میگن چرا گریه میكنی؟

میگه: دلم واسه خواننده‌اش میسوزه، طفلكی لال بوده!

 

 

یه پسره به دوستش میگه: بیا بریم دریا.

دوستش میگه: نه اگه غرقشم مامانم منو میكشه!

 

 

طرف جلوی یک عابر بانک ایستاده بود و التماس می‌کرد: تو می‌تونی دو میلیون تومان به من قرض بدی، می دونم که داری، کمکم کن، به خدا بهت بر می گردونم!

 

 

پدر پسرشو میفرسته دانشکده افسری، دوستاش بهش میگن: درس پسرت که خیلی خوبه بود، بهتر بود میگذاشتی دکتر یا مهندس بشه؟

پدر میگه: نه، آخه میخوام وقتی درسش تموم شد باهم کلانتری باز کنیم!

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان فاطمه کوچولو
27 تیر 92 16:54
عزیییییزم خیلی نازه و مامانیه. خدا حفظش کنه. فرزندی صالح و خوشبخت بشه توی زندگیش


واقعا ممنون -همچنین دخمل ناز شما